کوه پیمایی!؟

جمعه رفته بودیم کوه؛ جاتون خالی!

یه تعدادی بودیم از دوستان. بین ما دو سه تا طلبه هم بود. با هم دوستیم. این رفیق طلبه ما یه پرچم ایران گرفت دستش و اول همه حرکت کرد. تا به ابتدای مسیر رسیدیم. با حرف زدناش همه رو تشویق می کرد به استقامت و کوه پیمایی و...

اما...

اما به محض اینکه رسیدیم به پای کوه یواش یواش رفت عقب بقیه بچه ها و چند دقه بعدش غیب شد!! طوری که منم متوجهش نشده بودم. بزرگ تر ما که بچه باحال و ارتفاعات و از این جور چیزا بود یهو داد زد:

آهای... آهای حاج آقا کجا در می ری؟

یه نگاه به عقب انداختم دیدیم به اندازه 200 متری از ما دور شدن و دارن بر می گردند تو همون اتاق گرم و نرمی که دیشب توش بودن!

خلاصه رفتیم کوه و برگشتیم اما این رفیق ما حال این طلبه ها رو گرفت!

توی اتاق که آمدیم بهشون گفت: این طوری می خواهید از اسلام دفاع کنید؟؟؟

همه رو فرستادید جلو و خودتون در می رید؟؟

من که خیلی خندیدم. اونا هم خندیدند. اما بین خنده من و اونا از زمین تا آسمون فرق بود...