السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
دلم هوای حرم امام رضا رو کرده. کاش دعوتمون کنه. هر چی دارم از امام رضاست...
شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد / جدا زدامن مادر، به دام دانه بیفتد
ز نازکی ز ندامت، ز بیم صبح قیامت / بدان نشان که شنیدی،سری به شانه بیفتد
به کارآنکه برون ازبهشت گشته عجب نیست / که در جهنم غربت، به یاد خانه بیفتد
نشان گرفته دلم را، کمان ابروی ماهی / خدای را که مبادا، دل از نشانه بیفتد
دلم به کشتی کربت، به طوف لجه غربت/ چو از کرانه ی تربت، به بیکرانه بیفتد
شوم چو ابر بهاران، ز جوش اشک چو باران / که دانه دانه برآید، که دانه دانه بیفتد
جهان دل است و تو جانی، نه بلکه جان جهانی / همه سکندر و دارا، کزین فسانه بیفتد
خیال کن که غزالم، بیا و ضامن من شو / بیا که آتش صیاد، از زبانه بیفتد
الا غریب خراسان، رضا مشو که بمیرد / اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد
حبیب من
دانلود
پیروزی غرور آفرین سربازان خامنه ای کبیر در عملیات بزرگ به دام انداختن هواپیمای بدون سرنشین فوق مدرن RQ170 شیطان بزرگ را به خدمت امام عصر تبریک عرض می نماییم.
لینک دانلود توضیحات سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوا فضای سپاه و رونمایی این هواپیما در خاک ایران
(221 بار تا 90/10/03 دانلود شده است)
حضرت آیت الله علامه حسن زاده عاملی این عارف بزرگ در باره حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای عزیز بیاناتی فرموده است بسیار عجیب. عجیب از این منظر که این عالم بزرگ و عارف وارسته کلمه ای برای غیر خدا نمی گوید...
قسمتی از بیانات ایشون در زیر آمده اما می توانید از لینک زیر دانلود فرمایید.
عالمی، رهبری، مومنی، موحدی، سیاسی، دلداری، انسان ربانی، پاک منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده....
قدر این نعمت عظمی را که خدا عطا فرمود را بدانید...حمله به سفارت انگلیس در تهران به دست مثلا دانشجویان بدترین کار ممکن بود که می شد انجام داد. توی این اوضاع آشفته سیاسی و روابط به هم ریخته دیپلماتیک ایران در حالی که بچه های وزارت خارجه شب و روز کار می کنند تا وجه ما رو در دنیا بهتر کنند، عده ای بدون هماهنگی به سفارت انگلیس که جزء خاک اون کشور بوده حمله می کنند و به خاک کشور مذبور تجاوز می نمایند.
این عمل در عرف بین الملل اعلان جنگ به کشور مورد حمله واقع شده هست و واکنش همه دنیا رو به همراه داشته است. این عمل بسیار قبیه باعث از بین رفتن آبروی کشور شده و فرهنگ ایرانی و اسلامی ما رو زیر سوال می برد که چطور به خود اجازه می دهیم با پرچم یا حسین وارد خاک دیگری شویم و با لگد درب ها رو شکسته و آنجا را به تسخیر در بیاوریم.
صفر نظر از اینکه انگلیس بیشترین ضربه ها رو به کشور ما زده و واقعا روباه مکار هست و ام الفساد جامعه جهانی می باشد، این کار ما درخور نام ایران و اسلام نبود.
حال باید پرسید چه کسانی مسول عواقب این حمله می باشند؟
چه کسانی مسول تحریم های بین المللی و زیر سوال رفتن آبروی ایران می باشند؟
از خود می پرسم وزارت خارجه ما باید چه کار کند تا بتواند این افتضاح را جبران کند؟
آیا نباید قبل از این حرکات خودجوش جلساتی با مسولین و کارشناسان روابط بین الملل داشت؟
با توجه به کارنوال سیاسی انگلیس که با کمک دیگر کشورها در تهران و اروپا درست بعد از این داستان به راه افتاد و جلسات مکرر آن ها با دیگر سران اتحادیه اروپا و آمریکا به نظر بنده این حرکت هماهنگ و همسو با منافع انگلیس بوده و تنها کسی که از این ماجرا سود وافر برد همان انگلیس مکار و جنایتکار می باشد.
مرگ بر انگلیس
تا صبح خوابم نبرد
دو شب هست که تا صبح نخوابیدم!
نمی تونم بخوابم.
نماز صبح رو خوندم. سجاده رو الان جمع کردم.من مسافرم!
تا چند دقیقه دیگه ماشین روشن می شه و من به سوی دنیای جدیدم حرکت می کنم.
چیزی ندارم، دستانم خالی ست.
اما چشمم به درگاه اهل بیت و امام حسین (ع) و امام رضاست...
و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید...
من مسافرم،
یا ایها العزیز ! مَسَّنا و اهلنا الضُر و جِئنا ببضاعه مُزجاه و اَوفِ لَنَا الکَیل و تَصَدَّق علینا ؛ ان الله یَجزِی المتصدقین...
عجب لحظه های هست این لحظات!
قبل تر آرزوم شهادت بود و آسمانی شدن تو جوونی، الانم هست
اما...
اما زمین، زمین گیرمون کرد...
من مسافرم،
یادمه به دوستان می گفتم:
هنوز اول راهیم و مقصدی دشوار
رفیق خسته من از سفر چه می دانی؟
سیدنا! [به قول بچه ها] از سفر چه می دانی؟ :)
اولا نمی دونستم این سهراب منظورش چی بود که گفت:
«زندگی حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد»
اما حالا یه جورایی می فهمم. البته قبلنا هم یه جورایی فهمیده بودم، وقتی دوستام از کنارم می رفتن...
اما حالا زندگی خیلی خیلی حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد...
خدایا هجرت ما رو رو من الخلق الی الله قرار بده و به سرعت هم من الله الی خلق...
خدایا ما کم تحملیم!
دیگه داره دیر می شه باید رفت...
نمی دونم یاعلی گفتم یا یاحسین یا یارضا...
اما
عشق آغاز شد....
هوا ابری بود
یواش یواش بارون گرفت. رفتم بیرون، زیر بارون قدم زدم. یواش یواش توی تاریکی شب زیر بارون خدا و تو فضای مه گرفته قدم زدن چه لذتی داره...
بارون رو خیلی دوست دارم. وقتی که بارون می زنه زود از خونه بیرون می زنم بدون چتر!
وقتی بارون سر و صورتم رو خیس می کنه و همه لباس هام هم خیس می شه حس خوبی بهم دست می ده.
انگار آدم زیر بارون قشنگ تر هست.
عشق زیر بارون قشنگ تر هست، پنجره های بارون خورده، گل های حسن یوسف با قطرات بارون قشنگ تر نشون می دن...
حالا فکرشو بکن تو این شرایط یهو یه دسته پرنده از بیست متریت پرواز کنن!
پرنده های مهاجر بودن... به قول سهراب: زندگی حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد...
چه صفایی داشت زیر بارون. خصوصا که همون لحظه حاج آقا هم زنگ زد!
انگار منتظر تلفنش بودم. با افتخار گفتم زیر بارون دارم قدم می زنم.
دوست داشتم اونم بدونه که من زیر بارون دارم قدم می زنم.
تو دلم گفتم، کاش حاج آقا به بقیه هم بگه سید زیر بارون داره قدم می زنه... :)
یکی از شعرای انقلابی مصر هشام الجخ چندی پیش سروده ای تقدیم امت اسلام کرده که واقعا تکان دهنده هست. مراسم در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس برگزار شده بود. در خیلی از بیت ها حالت گریه بهش دست می ده... به قول یکی از بچه ها که تخصص عربی داره شاهکار هست ابیاتش. من خودم هر وقت گوش می کنم برام تازگی داره و خیلی لذت می برم.
کلیپ زیر قسمتی از اشعارش هست که در جمع صدها نفری و در حضور اساتید دانشگاه خونده و روی کلیپ عکس هایی از جنبش بیداری اسلامی در کشورهای عربی و کشورهای غربی در حال رخ دادن است.
در ادامه این قصیده به طور کامل آورده شده است.
ادامه مطلب ...
امروز بهترین روز زندگی من هست.
امروز در روز عید غدیر و ولایت امیرالمومنین وقتی که سخت مشغول پذیرایی از مهمونای حضرت بودم که به نشانه بیعت با ولایت منزل ما رو نورانی کرده بودند بهترین خبر عمرم رو شنیدم....
اولین کاری که کردم سجده شکر بود...
حالم منقلب هست نمی دونم چی بنویسم. خدایا شکر...
باید برم به بقیه مهمونا برسم