دولت یار

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه

دولت یار

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه

رفته بودم مشهد...

رفته بودم مشهد پیش امام رضا(ع)

از دنیا فرار کرده بودم. مشکل داشتم. هیچ کی به غیر خودش نمی تونست کار ما رو درست کنه...

عجب زیارتی بود. آدم می مونه این آقا کی هست؟!!!



تو کیستی شریک غم اهل عالمی
در خاک طوس کعبه اولاد آدمی
آن رازها که از همه پوشیده داشتم
تنها در این حرم به تو گفتم تو محرمی


جواب موبایل رو نمی دادم. خانواده هم که زنگ زدن اس ام اس دادم که با من تماس نگیرید...

حس عجیبی هست وقتی احساس کنی تمام زندگیت تو دستای یه نفر هست! اونوقت چه جوری به اون نفر نگاه می کنی؟ چه جوری ازش می خوای؟... خودت بگیر دیگه...

خواستم محرمانه برم. اما آقا نخواست. نماز ظهر رو خونده بودن که وارد صحن گوهر شاد که شدم، یهو یکی بلند فریاد کشید: آسید... اسمم رو گفت. نگاه کردم دیدم حسین هست. از تو صف نماز بلند شد و دوید سمتم. دیده بوسی و  محکم فشارم داد به خودش پشت سرشم بقیه بچه ها! یکی یکی میامدن :) چندتا از بچه های طلبه هم پشت سرش آمدن! بچه های راهیان نور بودن. چه صفایی داشتن چه صفایی...

صحنه بامزه ای شده بود. مردم یه جوری نگاه می کردن :)...

ما شدیم سیدشون و افتادیم جلو رفتیم روبروی ضریح، حالتی رفت که محراب به فریاد آمد، یا امام رضا...

آمدیم تو صحن که دیدیم دارن یه قسمتی از سنگ فرش رو تعویض می کنند. این بچه های ما هم که شیطون رفتن جلو و بیل رو گرفتن از کارگرا و خوشون شروع کردن به کندن :))...


البته من توی این عکس نیستما. خواستم ریا نشه عکس خودمو نزاشتم 


گرسنه بودم. روز قبلش نهار و شام و صبونه درست حسابی هم نخورده بودم:)

رفتیم هتل محل اقامتشون رستوران رو به هم ریختیم بس که خندیدیم و فریاد زدیم و پوست پرتغال و ماست پرت کردیم این ور و اون ور...


ناهارمونم امام رضا داد و راهیمون کرد...


احمدی نژاد...

یک سالی می شه که عکس احمدی نژاد رو از سر در این وبلاگ برداشتم. اون موقع تشخیص دادم باید رفت زیر سایه خود آقا، فقط خودش...

حالا با این مسائلی که احمدی نژاد درست کرده و خواسته و ناخواسته داره کارایی می کنه که دشمن شاد می شیم به اون کار که کردم بیشتر ایمان پیدا کردم.

امروز آیت الله صدیقی و علم الهدی و خزعلی و بزرگان دیگری تلویحی به احمدی نژاد تذکراتی دادند که امیدوارم گوش شنوای احمدی نژاد کار کنه و در عمل یک بار دیگه ولایت مداریش رو ثابت کنه!

به قول آقای ذوالنور این چه حرفی هست که احمدی نژاد می زنه که رابطه من با رهبری پدر و فرزندی هست؟!

رابطه ما با ولی فقیه امام و ماموم هست. رابطه فرمانده و سرباز هست. موضع ما در مقابل ولایت باید سمعا و طاعتا باشه، نه پدر و فرزندی!!!

آقای احمدی نژاد هر چی ولی ما بفرمایند ما فقط اطاعت می کنیم. همین!

یادمون باشه اگه کسی هستیم به این خاطر هست که سرباز ولایتیم وگرنه در اردوی معاویه هستیم. کسی که دستش رو از دست ولی فقیه بیرون بیاره بی گمان دستش تو دست شیطان خواهد بود...

در ادامه مطلب گزیده ای از سخنان بزرگانی که امروز  در این رابطه سخنرانی کرده اند رو می آوریم...


ادامه مطلب ...