دولت یار
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیهدولت یار
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیهبرج عظیم پالایشگاهی
برج عظیم پالایشگاهی به دستان توانمند مهندسان داخلی تکمیل شد و برای نصب به پتروشیمی اراک انتقال داده شد.
حالا ما هم اون طرفا داشتیم رد می شدیم که دیدیم، هووووه چه کردند بچه ها !!!
اینم عکسش
برای دیدن در سایز اصلی کلیک کنید
حی علی العشق
یا ایها الذین آمنوا اذا نودی للصلوة من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله و ذرو البیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون ...
امروز نماز جمعه به امامت نایب امام زمان در پایتخت شیعه اقامه خواهد شد. حی علی العشق...
بی عشق خامنه ای نتوان عاشق مهدی شد...
خدایا
خدایا!
به علمای ما علم ،به مومنان ما روشنایی ،به روشنفکران ما ایمان، به متعصبین ما فهم و به فهمیدگان ما تعصب، به زنان ما شعور و به مردان ما شرف،به جوانان ما اصالت و به اساتید ما عقیده ،به خفتگان ما بیداری و به بیداران ما اراده ،به دینداران ما دین و به نویسندگان ما تعهد ،به هنرمندان ما درد و به شاعران ما شعور ،به نا امیدان ما امید و به ضعیفان ما نیرو ، به خود بینان ما انصاف ،به مهاجران ما صبر و به مردم ما خود اگاهی،به ملت ما همت وتصمیم ، فدا کاری و شایستگی ، نجات و عزت ببخش.
شهید دکتر شریعتی
ترسو!
دیروز روی در خونمون نوشته بودند" مرگ بر خامنه ای!"
پاکش کردیم...
ولی می خوام بگم، اگه یه درصد هم مرد بودید بعد از اینکه اون جمله رو نوشتید زنگ می زدید و وامیستادید بیام جواب بدم!
بی چاره های عقده ای ترسو...
یادمه بچه بسیجی 18،19 ساله جلوی سیل جمعیت طرفدارای وحشی اون آقای چیز و اراذل و اوباش واستاده بود. تک و تنها داشت از حریم ولایش دفاع می کرد. پسر عموی خودمو رو با چاقو زدن اما واستاد جلوشون...
حالا این عقده ای ها می نویسن و فرار می کنن...
دلم به حالتون می سوزه. هم شما هم اون موسوی و کروبی بد بخت و بی آبرو...
به قول یکی از دوستان این شعارا باعث طول عمر حضرت آقاست...
آقا پات واستادیم تا شهادت!
شعر طنز!
توی این نامه و نامه بازی بی مربوط روسا ما هم یه شعر طنز بی مربوط می نویسم، بلکه یه کم با هم بخندیم و به هم نخندیم!!!
بله می فرماید:
همه دنیا رو نامردی گرفته وفا رو از همه مردا گرفته
خبر آمد که مجنون را پریشب حراست با سه تا لیلا گرفته
دنیا که خب ایران هست، مرداش هم نماینده های مجلس هستند حتما، مجنون هم که برادر خود ماست! حراست هم احتمالا تشخیص مصلحت هست مثلا؛ سه تا لیلا هم... دیگه خودتون حدس بزنید
جانباز یا جا مونده؟
احمدی نژاد آمده بود!
نزدیک جایگاه پر جمعیت...
دیدم یه جانباز که یکی از پاهاش قطع بود بین دست و پا ها داره له می شه
خودم رو بهش رسوندم. از لای جمعیت کشیدمش بیرون. زار زار گریه می کرد. پای مصنوعیش رو پیدا کردم وبهش دادم!
موهای سرش سفید شده بود. انگار عزیز ترین دوستش رو دیده، یکی از بچه هایی که فقط خودش می شناخت...
بردمش کناری، بی اختیار دست می کشیدم روی سرش! احساس می کردم خیلی بعش علاقه دارم. کار دنیا بر عکس شده بود!
من که از اون کوچکتر بودم داشتم نوازشش می کردم و اون به گریه ادامه می داد. یه دفعه دیدم یه خبر نگار داره ازم عکس می گیره که...
از اون روز چند وقتی گذشته. دیگه اون جانباز رو ندیدم. ولی...
ولی نمی دونم الانم اگه تو این دنیا باشه، همون حس رو داره یا...
آه باران
آه باران
بی تو این دل بیشتر ابری ترین است
چشم های خیسم اما
در پناه ابر دستم
تابش چشم تو را احساس دارد
آه باران...