دولت یار

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه

دولت یار

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه

یه احساسی به تو دارم...یه حس تازه و مبهم...

یه احـساسی به تو دارم، یه حـس تـازه و مـبهـم

یه جـوری تـوی دنیـامـی، که تنها بـا تو خوشحالم

یه احـسـاسی بـه تـو دارم، شـبیه عشـق و بی‏خوابی

تو چشمات طرح خورشیده، تو این شب‏ های مردابی

***
تا دستای تو راهی نیست. دارم از گریه کم می شم

تو مرز بین مـن با تو، دارم شکل خودم می شم

مثل گـل‏ های بی‏ گلدون هنوز هم مات بارونی

تو از دلتنگی دریا، توی طوفان چی می دونی


***

نمـی‏دونـم کـجـا بــودم، که فـرداهـامو گم کردم

که می‏سـوزم، که می‏مـیرم، اگر که از تو برگردم

خودم بودم که می‏خواستم همه دنیای من باشی

ببـین غـرق توام، امـا هنـوز می‏ترسی تـنهاشـی




دانلود




بانکداری الکترونیک!!!

بانکداری الکترونیک!!!

چقدر خوشحال از تبلیغات گسترده بانک های مختلف در مورد اینترنت بانک و موبایل بانک و و غیره بانک و کلا بانکداری الکترونیک شده بودیم که نگو و نپرس! واقعا خوشحال که کشور ما هم در این زمینه داره پیشرفت می کنه و دیگه نیازی به مراجعه حضوری به بانک و در ساعات خاص نیست. به همین خاطر ما هم سراغ چندتا بانک رفتیم تا از خدمات بانکداری مدرن! اونا استفاده کنیم. 

می خواستم اسمشون رو نگم اما دیدم اگه نگم حرصم خالی نمی شه! بانک پاسارگاد، ملی و سپه!

تو همه این بانک ها حساب باز کردیم و فرم های مربوط به بانکداری الکترونیک! رو پر کردیم. کلی هم خوشحال و احساس غرور ملی! که کشور داره به کجاها که پرواز نمی کنه!

نرم افزارهای موبایلشون رو هم ثبت کردیم و راه اندازی. امکانات خیلی عالی البته در ظاهر داشتن! مثلا گزینه انتقال وجه بین بانکی با گوشی موبایل! یه چیزی در حد تیم ملی یعنی!

اما داستان از اینجا شروع می شه که امروز می باید یه پولی رو به یه حسابی واریزی می کردیم. ما هم خوشحال که روی گوشی موبایل امکانات پیشرفته بانکی داریم! رو اعتمادی که به بانک های اشاره شده و توضیحات کارمندان و سایتشون پیدا کرده بودم با خیال راحت به همه کارام رسیدم و بعد از ظهر خواستم پول رو به حسابی که طرف چک کشیده بود ازش و منتظر پول ما واریز کنم.

به اولین بانک ملی که رسیدم رفت سراغ دستگاه خودپرداز و خواستم پول رو به حساب مورد نظر بفرستم. اما نشد!؟ هر کاری کردم سیستم اجازه نمی داد! بانک هم تعطیل شده بود و نمی شد کاری کرد. امروز هم باید پول واریز می شد وگرنه چک برگشت می خورد و خودتون می دونید چه اتفاقاتی می افتاد بعدش!

خودمو دلداری دادم و گفتم با موبایل بانک!! واریز می کنم. اما هرچه کردم خلاف حرف های کامندان بانک درآمد که با لبخند پول های منو می گرفتند و نسبت به سیستم بانکداری الکترونیک شون برام سخنرانی می کردند!! خلاصه نشد که نشد.

دوباره یادم آمد که همه رمزهای اینترنت بانک و رمز اول و دوم و چندتا دیگه رو هم گرفتم و می تونم از طریق اینترنت پول رو به صورت آنی!!! البته بنا به گفته همون کارمند مهربون و لبخند قشنگ بانک واریز کنم. اما وقتی خواستم این کار رو انجام بدم چندین دقیقه منتظر شدم که سایتشون باز شه از بس که سرعت اینترنت بالا بود! اما بعدشم متوجه شدم که آنی پول منتقل نمی شه و ممکن هست 24 ساعت بعد این کار انجام بشه!!!

گفتم صبح زود می رم دم در بانک وا می ایستم و تا در بانک باز شد می رم تو و می گم آقای کارمند بانک ملی از طریق حواله اینترنتی ساتنا و یا پایا پول منو به فلان حساب بریزید تا چک برگشت نخوره و پامون به دادگاه و کلانتری باز نشه! آخه باز هم اون کارمند خوش اخلاق موقع گرفتن پول هام بهم گفته بود البته با لبخند که هر لحظه که بیایید تو بانک از طریق این دو سیستم می تونید پول هاتون رو به هر حساب در هر بانکی با کمترین زمان ممکن و بدون کارمزد منتقل کنید! و منه ساده دل چقدر از پیشرفت دیر هنگام بانک هامون لذت می بردم!

خلاصه امروز ساعت هفت جلو اولین بانک ملی با چه مکافاتی خودمو رسوندم و منتظر شدم تا بانک باز بشه. هفت و نیم در بانک رو باز کردن و من مثل اینکه در بهشت به روم باز بشه دویم داخل تا کارمو انجام بدم و چک مورد نظر برگشت نخوره!

اما...!

متوجه شدم سیستم ساتنا کلا مال آدما از ما خیلی بهترون هست و زیر ده میلیون تومن رو اصلا قبول نمی کنه و سیستم پایا هم الان پول واریز کنی فردا شاید این موقع ها پول تو حساب طرف مقابل باشه!!!

به همون کارمندی که همیشه و در همه شعب با لبخند حرف می زنه اخمی کردم و گفتم: من چک دارم همین امروز باید بره به حساب! می خواستم بهشون بگم دروغ گو هااااا J

مونده بودم چی کار کنم و کلافه و... آخه می دونید بحث آبرو و دادگاه و چک برگشتی و ایناست در حالیکه گول تبلیغات گسترده بانکداری الکترونیک اونا رو خورده بود! از یه طرف به خودم می گفتم آدم ساده لوح چرا باور کردی تبلیغاتشون رو از طرفی هم مونده بودم چی کار کنم.

این بود که از اون خیالات خوش بانکداری مجازی و اینا آمدم بیرون و فکر بکری به سرم زد!!!

رفتم توی بانک ملی مذکور و به سبک بیست سال پیش پول گرفتم و اونم چند بسته اسکناس به سبک زمان بچگیم گذاشت روی میز و چون نمی تونستم دوی دست بگیریم اون بسته های دو کیلویی رو! خواهش کردم حد اقل یه پلاستیک مشکی بهم بدید که امنیت جانی داشته باشم!!!

خلاصه با سلام صلوات رفتیم بیرون بانک و به یه بانک دیگه پول ها رو به صورت بیست سال پیش به حساب طرف مقابل واریز کردم. توی مسیر هم به تبلیغات بانکداری الکترونیک و پول نقد حمل نکنید و اینترنت بانک و هزار تا چیز دیگه فکر می کردم و استرس زیادی که بهم وارد شده بود و وقتی که تلف شد بود.

کاش یکی پیدا می شد و زیان ناشی از این تبلیغات دروغین این ها رو به مردم بر می گردوند.

کاش که بعضی مسولین ما کمتر دروغ بگن شاید یه آدم ساده ای باور کنه حرفاشون رو!