ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
سخنان رهبر معظم انقلاب در رابطه با حرمت تمسخر لهجه ها که در درس خارج فقه ایراد فرمودند
متأسفانه یک کار زشتی در بین مردم رایج است که از لهجههای بعضی از ولایات تقلید میکنند؛ این آیا غیبت محسوب میشود یا نه؟
حالا این را هم من به شما عرض بکنم؛ غالب این شهرهایی که لهجههای آنها تقلید میشود، شهرهایی هستند که دارای مردم غیرتمندی هستند که در حوادث مهم 100 سال پیش، در مقابل دشمنان و مهاجمین ایستادهاند.
این تصادفی نیست. این تقلید هم سابقه ندارد؛ یعنی توی هیچ یک از این کتابهای ادبی و طنز و غیره، ما ندیدیم که یک حرفی باشد که نشان دهنده تقلید لهجه باشد. این مالِ همین اواخر است؛ یعنی مثلاً از 100 سال پیش به این طرف؛ یعنی از وقتی که کشور ما در مواجهه با این دشمنیها قرار گرفته. یکی از مناطقی که ایستادگی سرسخت کرده، مناطق شمال است، منطقه گیلان؛ یکی از مناطق، منطقه خراسان است؛ یکی از مناطق، مناطق آذربایجان است.اینها آن جاهایی هستند که مردمش سرسختی و سلحشوری نشان دادند؛ اتفاقاً سعی شده است که همینها از لحاظ لهجه در بین مردم سبک بشوند. یعنی تقلید میشود.
پس ضمناً در پرانتز، به این نکته هم توجه داشته باشید. این مسلماً حرام است...
در حرمت این عمل هیچ شکی نیست. لکن غیبت نیست. چون قیودی که در غیبت ذکر شد ـ که مقوّم معنای غیبت محرم شرعی است ـ در این جا وجود ندارد. یکی از قیود، مستور بودن بود. خب، این مستور نیست. علاوه بر اینکه عیب نیست اصلاً. کسی این را به عنوان عیب ذکر میکند، ولی اصلاً عیب نیست! بنابراین وقتی عیب نبود، پس غیبت نیست. مثل این است که مثلاً بگویند: آقا عمامه سرش است؛ این «عمامه به سر بودن» عیب نیست. ذکرش بنابراین غیبت نیست.
علاوه بر اینکه امر ظاهری است، امر واضحی است. پس تعریف غیبت بر این صدق نمیکند، اما مسلماً حرام است.
این از باب تمسخر و از باب استهزاء و اینهاست. اینجا دیگر فرقی نمیکند که علی نحو عام استغراقی مورد نظرش باشد؛ یا نه، مثلا فرض کنید فرد خاصی را مورد نظر قرار بدهد و لهجه یک شخصی را ـ به عنوان اینکه لهجه او، لهجه عموم است. تقلید بکند. این صور مختلفی دارد. همه اینها محرّم است. منتها تفاوتش این است که اگر غرض او لهجه عموم باشد، این میشود اهانت به همه آن جمعیت؛ که خب طبعا آثار خاص خودش را دارد.
مثلا فرض بفرمایید اگر بخواهد استحلال بکند، بایستی از یکایک اینها استحلال بکند. آنجایی که یک نفر باشد، نه، از یک نفر استحلال میکند. این بحث عیبجویی است.
اگر چنانچه نه، تمسخر وجود نداشت، این از محل کلام خارج است. گاهی از این تقلیدها انجام میگیرد، اما هیچ قصد تمسخری هم نیست. یک وقتی چند سال قبل از این، در رادیو یک گویندهای تقریبا تمام لهجات ایران را در یک برنامه رادیویی بیان میکرد! بعد هم ما آن شخص را دیدیم. گفتیم بالاخره تو کجایی هستی؟! چون هم ترکی را مثل خود ترکها حرف میزد که
ما میفهمیدیم، هم مشهدی را مثل خود مشهدیها حرف میزد! نفهمیدیم بالاخره کجایی است، نگفت آخرش هم که کجایی است؛ گفت من ایرانی هستم.
پس بنابراین گاهی تقلید لهجه به عنوان تمسخر نیست. کما اینکه تقلید لهجه یک فرد هم به عنوان تمسخر نیست. یک عمل شیرینی است. خود آن فرد هم گاهی مینشیند و تماشا میکند که تقلیدش را دارند میکنند. خودش هم میخندد، خوشش میآید. پیداست که پس تمسخر نیست. این از محل کلام خارج است. آنجایی که قصد، استهزاء باشد، تمسخر باشد.
ویل لکل همزة لمزة / وای بر هر عیب جوی مسخره کننده ای !
کاش این صفت نا پسند رو بتونیم از اخلاقهامون بزد اییم .!
کرد لر و مشهدی و شمالی و ... همه غیر از هم وطن بودن در صفت انسان بودن با بقیه ی مشترکند ! و نباید مورد وهن قرار بگیرند.
از صحبتهای حضرت آقا هم استفاده کردیم ممنون